برخورد زبانها
سهیل دانش زاده؛ غلامحسین کریمی دوستان
چکیده
در این پژوهش میکوشیم با بهرهگیری از دستاوردهای زبانشناسی شناختیِ اجتماعی، دو باور رایج در حوزۀ مطالعاتی تصریح ترجمهای را ارزیابی انتقادی کنیم. باورهای دوگانۀ طرح و نقد شده در این مقاله عبارتاند از: 1) میتوان واحدهای زبانیِ مستقل از بافت را بر اساس میزان صراحت آنها درجهبندی کرد. 2) تصریح نوعی مشخصسازی است. در ارزیابی ...
بیشتر
در این پژوهش میکوشیم با بهرهگیری از دستاوردهای زبانشناسی شناختیِ اجتماعی، دو باور رایج در حوزۀ مطالعاتی تصریح ترجمهای را ارزیابی انتقادی کنیم. باورهای دوگانۀ طرح و نقد شده در این مقاله عبارتاند از: 1) میتوان واحدهای زبانیِ مستقل از بافت را بر اساس میزان صراحت آنها درجهبندی کرد. 2) تصریح نوعی مشخصسازی است. در ارزیابی باور اول با کاربست تحلیل کیفی این نتیجه حاصل شده است که درجهبندی صورتهای زبانی بر حسب میزان صراحت آنها، بدون در نظر گرفتن بافت و دانش دایرةالمعارفیِ مشترک میان اعضای جامعه امکانپذیر نیست. در نقد باور دوم با تحلیل ثانویۀ دادههایی که در پژوهشهای پیشین نقل شدهاند، نشان دادهایم که تصریحِ معنی، منحصر به عملیات تعبیرگریِ مشخصسازی نیست و دگرگونی در دیگر عملیاتهای تعبیرگری نیز منجر به تصریح ترجمهای میشود؛ دگرگونیهایی که متناسب با زبان-فرهنگ مقصد به کار بسته میشوند. بنابراین، این باورها قابل اتکا به نظر نمیرسند، و غلبۀ آنها بر پژوهشهای حوزۀ تصریح مانع از بازشناسیِ دیگر مصداقهای بالقوۀ تصریح و تبیین آنها شده است. نظر به اتکاناپذیری باورها و رویههای پیشگفته، پیشنهاد میشود که پژوهشهای حوزۀ تصریح بدون اتکا به این باورها و با توجه به انگیزههای شناختی-اجتماعی وقوع این تغییر ترجمهای و تنوع فرایندهای مفهومسازی دخیل در آن انجامپذیرند
زبان و فرهنگ
سهیل دانش زاده؛ بهروز محمودی بختیاری
چکیده
در شش دهۀ اخیر توصیف مصادیق جنسیتزدگی در زبان و ارزیابی انتقادی این مظاهر گسترش چشمگیری یافته است. انگیزۀ نظری این توجه کمسابقه این مدعای زبانشناسی انتقادی است که بر حسب آن رویدادهای زبانی، همزمان، مولّد و فراوردۀ ساختارهای اجتماعیاند و الگوهای حاکم بر بازنماییهای زبانی بالقوه متأثر از علایق گروههای اجتماعی مسلط هستند. ...
بیشتر
در شش دهۀ اخیر توصیف مصادیق جنسیتزدگی در زبان و ارزیابی انتقادی این مظاهر گسترش چشمگیری یافته است. انگیزۀ نظری این توجه کمسابقه این مدعای زبانشناسی انتقادی است که بر حسب آن رویدادهای زبانی، همزمان، مولّد و فراوردۀ ساختارهای اجتماعیاند و الگوهای حاکم بر بازنماییهای زبانی بالقوه متأثر از علایق گروههای اجتماعی مسلط هستند. در چارچوب چنین نگرشی است که ردیابیِ مصادیق جنسیتزدگی، به عنوان یک گرایش اجتماعی، در شیوههای کاربری زبان اهمیتی برونزبانی مییابد. جستوجوی نابرابری جنسیتی در آن دسته از فراوردههای زبانی که درآمیخته با فرهنگ عامه هستند، میتواند سرنخهای قابلاعتنایی از نظم اجتماعی مولد آنها به دست دهد. جوک را میتوان یکی از مصادیق پیشنمونهایِ چنین فرآوردههایی دانست. این پژوهش نیز میکوشد در چارچوب بصیرتهای زبانشناسی انتقادی و با نظر به کردارِ اجتماعی برسازندۀ جوک فارسی مصادیق جنسیتزدگی گفتمانی را در زبان- فرهنگ جوکگویی فارسی شناسایی، شمارش و تبیین کند. به منظور دستیابی به این هدف نُه شاخص جنسیتزدگی متناسب با ویژگیهای این گونۀ گفتمانی خاص استخراج شدند و در پیکرهای متشکل از جوکهای محبوب فارسی وارسی گشتند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مظاهر گوناگون جنسیتزدگی در زبان-فرهنگ جوکگویی فارسی فراوانیِ قابلاعتنایی دارند؛ افرونبراین، این نتیجه حاصل شده است که جنسیتزدگی در جوک منحصر به بهرهبرداری از درونمایههای جنسیتزده به عنوان عوامل خندهآفرین نیست و مظاهر زبانی- ساختاری جنسیتزدگی گفتمانی در کلیّت جوک فارسی و فراتر از محدودۀ جوکهای جنسیتزده حضوری چشمگیر دارند.